ابوالقاسم منصور بن حسن توسی فردوسی شاعر حماسهسرای ایرانی و خالق شاهنامه، بزرگترین و ارزشمندترین آثار ادبیات فارسی. دراین نوشته وب سایت 303 بیوگرافی همراه ما بمانید.
بیوگرافی ابوالقاسم فردوسی
بیوگرافی شاعران ابوالقاسم منصور بن حسن توسی معروف به فردوسی، شاعر حماسهسرای ایرانی و سرایندهٔ شاهنامه، بزرگترین اثر ادبیات پارسی است که به عنوان حماسه ملی ایران شناخته میشود.
وی در سال ۴۱۶ ه.ق (۳۲۹ ه.ق برابر با ۴۰۳–۳۱۹ ه.ش) در توسان (توس) زاده شد و در سال ۴۶۰ ه.ق (۳۹۶–۳۹۵ ه.ق) درگذشت. فردوسی را بزرگترین چکامهسرای پارسیگو و حکیم سخن میدانند و او را حکیم توس نیز مینامند.
ابوالقاسم فردوسی جوانی
پژوهشگران بر این باورند که او سرودن شاهنامه را در سیسالگی آغاز کرده است و تنها اثر قطعی و مستند او، خود شاهنامه است. این اثر بزرگترین سروده فردوسی و یکی از مهمترین نوشتههای ادبیات کهن پارسی است.
فردوسی شاهنامه را در سال ۳۸۴ ه.ق (۹۹۴ میلادی)، سه سال قبل از برتختنشینی محمود غزنوی، به پایان رساند و در سال ۴۰۰ ه.ق (۱۰۱۰ میلادی)، در هفتاد و یک سالگی، ویرایش دوم آن را کامل کرد.
سرودههای دیگری نیز به او نسبت داده شده است، اما بیشترشان بیپایه و اساس هستند، از جمله مثنوی یوسف و زلیخا و هجونامهای در نکوهش محمود غزنوی. بر اساس کتابشناسی ایرج افشار، تا سال ۱۳۸۵، حدود ۵۹۴۲ اثر مختلف منسوب به فردوسی ثبت شده است.
ابوالقاسم فردوسی کیست
نام کامل : ابوالقاسم منصور بن حسن توسی
متولد : سال ۴۱۶ ه.ق (۳۲۹ ه.ق برابر با ۴۰۳–۳۱۹ ه.ش)
محل تولد : توسان (توس)
ابوالقاسم فردوسی چه کسی است
فردوسی دهقان و زادهٔ خانوادهای دهقانی بود و در زمان سامانیان، در روزگار جنبشهای استقلالطلبانه و هویتخواهی ایرانیان زندگی میکرد.
شاهان سامانی از زبان فارسی حمایت کردند و این دوره را دوران درخشان پرورش زبان و فرهنگ ایرانی ساختند. فردوسی در هنر سخنوری از گذشتگان و اندیشههای ایرانی بهرهمند شد و به زبان عربی نیز آگاهی داشت، اما در نثر و نظم عرب چیره نبود.
او فرهنگ و آیینهای باستانی ایران، مانند زروانی، مهرپرستی و مزدیسنا، را در شاهنامه بازتاب داده است، هرچند برخی پژوهشگران این اثرپذیریها را وابسته به بنیانهای فرهنگی فردوسی میدانند.
ابوالقاسم فردوسی زندگینامه
در زمینهٔ تاریخی، در سدههای دوم و سوم هجری، ایرانیان و خاندانهای کهن ایرانی برای زندهسازی فرهنگ و هویت ملی خود تلاش میکردند.
ترجمههای متعددی از متون پهلوی به عربی و فارسی انجام شد، و نهادهای علمی و فرهنگی در بخارا و دیگر مراکز شکل گرفتند. در این دوره، جنبش نوزایی ایرانیان در برابر نفوذ فرهنگ عرب و اسلام شکل گرفت.
زندگینامه ابوالقاسم فردوسی
فردوسی در این فضای پرتنش و پربار، با بهرهگیری از زبان فارسی، شاهنامه را سرود. از نظر زبان و ادب، در روزگار فردوسی، شعر حماسی و غنایی هر دو جایگاه داشتند.
اما شعر حماسی بیشتر بر ارزشهای ملی و تاریخی تمرکز داشت. شمار سرایندگان فارسی در این دوره بسیار زیاد بود و این نشانگر اهمیت و فراوانی سرایش در آن زمان است.
سبک شعر، سادگی و روانی، و مضمونهای مرتبط با زندگی و نظام اجتماعی، از ویژگیهای برجسته دوران بودند.
ابوالقاسم فردوسی داستان ها
در زندگی فردوسی، افسانهها و داستانهای متعددی وجود دارد که اغلب بیپایه و ساخته ذهن هستند، مانند داستان سفرهای او، رابطهاش با سلطان محمود، و یا داستانهای مربوط به پاداشها و سفرهایش.
اما بر اساس پژوهشهای معاصر، بیشتر این داستانها فاقد اعتبار تاریخی هستند و بیشتر جنبههای اسطورهای دارند.
در روزگار نو، افسانههای زندگی فردوسی مورد توجه قرار گرفتند، و در دورهٔ رضاشاه، فردوسی نماد ملیگرایی و هویت ایرانی شد. فیلمها و نمایشنامههایی دربارهٔ زندگی او ساخته شد و شخصیت او در فرهنگ معاصر به عنوان نماد هویت ملی ایران جای گرفت.
در مجموع، فردوسی در سال ۳۲۹ ه.ق (۹۴۰ م) در توس زاده شد، و بر اساس شواهد، او در حدود سال ۳۲۹ ه.ق (۹۴۰ میلادی) به دنیا آمد.
ابوالقاسم فردوسی شروع شاهنامه
آغاز سرودن شاهنامه بر پایهٔ نسخهای از شاهنامهٔ ابومنصوری، معمولاً از زمان سیسالگی فردوسی دانسته میشود.
اما با بررسی تواناییها و مهارتهای ادبی فردوسی، این تصور بهدقت کم میشود و به نظر میرسد که او در دوران جوانی نیز سرودن را آغاز کرده باشد.
احتمال دارد که فردوسی در همان اوان جوانی، بخشی از شاهنامه یا بخشهایی از داستانهای کهن و قدیمی را سروده باشد؛ داستانهایی که در گفتارهای روزمره و افسانههای مردم جای داشته و در طول زمان، در قالب نسخههای خطی پراکنده و جداگانه جمعآوری شده بودند.
ابوالقاسم فردوسی کتاب ها
در اینجا فهرستی از آثار منسوب به فردوسی و توضیحات مربوط به هر یک آورده شده است:
ابوالقاسم فردوسی شاهنامه
شاهنامه، که پرآوازهترین و بزرگترین سرودهٔ فردوسی محسوب میشود، یکی از مهمترین و بزرگترین آثار ادبیات فارسی است.
فردوسی هنگامی شروع به سرودن شاهنامه کرد که زبان پارسی دری به قدر کافی توانمند شده بود تا بتواند موضوعات متنوع و پیچیده را به خوبی بیان کند.
اما در آن زمان، در سراسر سرزمینهای پارسیزبان، این زبان هنوز به صورت یکسان و یکدست رایج نشده بود و در هر شهر و منطقه، واژهها و تعبیرهای خاص و متفاوتی وجود داشت.
گردآورندگان و نویسندگان در منابع مختلف، مانند «مَسالِک و مَمالِک»، به این تفاوتها و نکات اشاره کردهاند که نشان میدهد زبان و لهجههای محلی در شکلگیری و توسعهٔ زبان پارسی نقش مهمی داشتهاند.
ابوالقاسم فردوسی یوسف و زلیخا
مثنویای که در «پیشگفتار شاهنامهٔ بایسنقری» به فردوسی نسبت داده شده است.
اما پژوهشگران، از جمله مجتبی مینوی، آن را اثر ناظمی بیمایه و بیارتباط با فردوسی میدانند و احتمالاً در دورههای بعد سروده شده است.
ابوالقاسم فردوسی چهارپاره ها
آثار متفرقهای که به فردوسی نسبت داده شدهاند، اما بیشتر آنها در دورههای پس از او سروده شده و سبک و زبانشان با سبک و زبان فردوسی در سدهٔ چهارم ه.ق تفاوت دارد.
برخی از این سرودهها در منابعی مانند «مخزنالغرائب»، «لبابالالباب»، «تذکرهٔ آتشکده»، «هفت اقلیم»، «ریاضالاشعار» و «تذکرهٔ بتخانه» ذکر شده است.
ابوالقاسم فردوسی غزل
در منابع مختلف، آثار دیگری از جمله چند قطعه، قصیده، رباعی و غزل نیز به فردوسی نسبت داده شده است، اما تردیدهای فراوانی در مورد صحت نسبت آنها وجود دارد.
بیشتر این آثار، بهخصوص آن دسته که در دورههای بعد سروده شدهاند، سبک و زبان متفاوتی دارند و نمیتوان آنها را اثباتاً از آثار فردوسی دانست.
تنها اثر قطعی و معتبر او، شاهنامه است که نماد هویت و فرهنگ ایرانیان به شمار میآید.
ابوالقاسم فردوسی روایت ها
این فرضیه میتواند یکی از دلایل اصلی ناهمگونی و تفاوتهای زیاد در ویرایشهای مختلف شاهنامه باشد. نسخههای قدیمیتر این اثر، ممکن است بر پایهٔ داستانهای پراکنده و جداگانهای باشد که در دورههای مختلف رونویسی و نگارش یافتهاند.
علاوه بر این، روایتهای افسانهای نشان میدهند که فردوسی داستانهای جداگانهای را سروده و از آنها رونویسهایی تهیه و به نسلهای بعدی منتقل کرده است.
خود فردوسی در بخشهایی از شاهنامه، به این نکته اشاره دارد که اثرش از مجموعهای از داستانها و روایتهای جداگانه تشکیل شده است، که در گذر زمان و در فرآیند رونویسی، به هم پیوسته و شکل نهایی پیدا کردهاند.
ابوالقاسم فردوسی تکامل
از داستانهایی که احتمالاً در زمان جوانی فردوسی سروده شدهاند، میتوان به مواردی مانند «چند پادشاهی نخست»، «بیژن و منیژه»، «رستم و اسفندیار»، «رستم و سهراب»، «داستان اکوان دیو» و «داستان سیاوش» اشاره کرد.
این داستانها، در کنار دیگر روایتها، نقش مهمی در شکلگیری شاهنامه داشته و نشانگر روند تکاملی و توسعهٔ اثر در طول زمان هستند.
در کنار این داستانها، تنها اثر قطعی و مشخصی که از فردوسی باقی مانده است، خود شاهنامه است.
ابوالقاسم فردوسی سروده ها
هرچند سرودههایی دیگر نیز به او نسبت داده شده است، اما بیشتر این سرودهها صحت ندارد و پایهٔ علمی و تاریخی کافی برای اثبات نسبت آنها به فردوسی وجود ندارد.
یکی از مشهورترین این آثار، مثنویای است به نام «یوسف و زلیخا» که در «پیشگفتار شاهنامهٔ بایسنقری» ذکر شده است.
اما پژوهشگران، این ادعا را نادرست میدانند و مجتبی مینوی در سال ۱۳۵۵، آن را به عنوان اثر ناظمی بیمایه و بیارتباط با فردوسی رد کرده است.
همچنین، چند قطعه، چهارپاره، رباعی، قصیده و غزلی نیز به فردوسی نسبت داده شده است، اما در برخی موارد، تردیدهای فراوانی دربارهٔ نسبت دادن آنها به او وجود دارد.
ابوالقاسم فردوسی دورهٔ صفویان
برخی از این سرودهها، بهویژه قصیدهها، به دورهٔ صفویان و پس از او تعلق دارند و سبک و زبان آنها با سبک و زبان فردوسی در سدهٔ چهارم ه.ق، تفاوت دارد.
در منابعی مانند «مخزنالغرائب»، «لبابالالباب»، «تذکرهٔ آتشکده»، «هفت اقلیم»، «ریاضالاشعار» و «تذکرهٔ بتخانه»، نمونههایی از قصیدهها و قطعاتی آمده است
که برخی از آنان مورد تردید قرار دارند و احتمال میرود که از دورههای مختلف و سرایندگان دیگری باشد.
ابوالقاسم فردوسی ثروت
در این میان، هر چند برخی سرودهها، مانند یک غزل، دو قطعه و دو رباعی، احتمالاً صحیح و منسوب به فردوسی هستند.
اما باید توجه داشت که بیشتر این آثار در دورههای بعد از او سروده شده و سبک و زبان آنها با سبک و زبان فردوسی تفاوتهایی دارد.
به هر حال، بررسی علمی و دقیق نشان میدهد که سرودن شاهنامه، نخستین و مهمترین اثر فردوسی است که از آن بهعنوان نماد و میراث بزرگ فرهنگ ایران یاد میشود.
دیگر سرودههای منسوب به او، بیشتر در حد حدس و گمان باقی ماندهاند.
عکس ابوالقاسم فردوسی شعر
چو سال اندرآمد به هفتادویک | همی زیر بیت اندرآرم فلک! | |
تن شاهمحمودآباد باد! | سرش سبز و جان و دلش شاد باد! | |
چُنانش ستایم که تا در جهان | سخن باشد از آشکار و نهان، | |
مرا از بزرگان ستایش بود! | ستایش وُرا در فزایش بود! | |
که جاوید باد آن خردمندمرد | همیشه به کام دلش کارکرد! | |
همش رای و هم دانش و هم نسب | چراغ عجم، آفتاب عرب! | |
سرآمد کنون قصّهٔ یزدگرد | به ماه سپندارمذ روز اِرد، | |
ز هجرت شده پنج هشتاد بار | به نام جهانداور کردگار! |
عکس ابوالقاسم فردوسی
عکس ابوالقاسم فردوسی برای کامپیوتر
عکس ابوالقاسم فردوسی برای موبایل
عکس های ابوالقاسم فردوسی
عکس جذاب ابوالقاسم فردوسی
والپیپر ابوالقاسم فردوسی
عکس ابوالقاسم فردوسی 2025
ابوالقاسم فردوسی آموزش
او در خانوادهای دهقانی پرورش یافته و در زمان سامانیان، به آموزش و پژوهش در حوزههای مختلف پرداخت.
سرودههای او، به ویژه شاهنامه، یادگار جاودان فرهنگ و تاریخ ایران است که تا به امروز نماد عظمت و هویت ایرانیان محسوب میشود.
ابوالقاسم فردوسی خانواده
در مورد زندگی شخصی فردوسی، اطلاعات دقیقی در دست نیست و جزئیات زیادی درباره خانواده و زندگی خصوصی او موجود نیست.
اما بر پایه پژوهشها و منابع تاریخی، میدانیم که پسر فردوسی در سال ۳۵۹ ه.ق (۹۷۰ میلادی) به دنیا آمده است.
بنابراین وی باید پیش از این تاریخ و احتمالا قبل از سال ۳۵۸ ه.ق (۹۶۹ میلادی) ازدواج کرده باشد.
ابوالقاسم فردوسی همسر
در مورد همسر او، اطلاعات قطعی و موثقی در دست نیست و تنها برخی پژوهشگران، همچون حبیب یغمایی، محمدتقی بهار و ذبیحالله صفا، زنی را که در داستانهای قدیمی و در آغاز «بیژن و منیژه» به نام همسر فردوسی ذکر شده، همسر او دانستهاند.
اگر این گمانه صحت داشته باشد، احتمالا همسر فردوسی زنی فرهیخته و هنرپیشه بوده است، که توانایی چنگنوازی داشت و از خانوادهای دهقانی و نژاد ایرانی بود، همانگونه که در خانوادههای دهقانان، آموزشهای فرهنگی و هنری به دختران میدادند.
ابوالقاسم فردوسی مرگ پسر
پسر فردوسی در سال ۳۹۶ ه.ق (۱۰۸۷ میلادی) در سن ۳۷ سالگی درگذشت، زمانی که فردوسی حدود ۶۷ ساله بود و در اوج دوران زندگی و فعالیتهای ادبی و فرهنگی خود قرار داشت.
این فقدان سخت و غمانگیز برای فردوسی، تأثیر زیادی بر روح و روان او گذاشت و او را به شدت غمگین و داغدار کرد.
در یکی از اشعاری که از او به جای مانده است، فردوسی با لحنی پر از احساس و تاثر، مرگ پسرش را ذکر میکند و از خداوند طلب آمرزش و بخشش برای او مینماید.
او در این دعا، از خداوند میخواهد که پسرش را ببخشد و او را در کنار بزرگان و نیکان قرار دهد، زیرا مرگ پسر، برای او چونان از دست دادن بخش مهمی از زندگی و آیندهاش بود.
ابوالقاسم فردوسی در سوگ
فردوسی در این دوران، در حالی که غم فقدان پسر را تحمل میکرد، با قلبی پر از احساسات انسانی و عمیق، از درگاه خداوند درخواست لطف و رحمت مینمود و از او میخواست که پسرش را از عذاب و پشیمانی رها کند و او را در بهشت جای دهد.
این دعا و احساسات عمیق، نشانگر انسانیت و صداقت فردوسی است و نشان میدهد که او به ارزش خانواده و ارتباطات انسانی تا چه اندازه اهمیت میداد.
مرگ پسر، برای فردوسی نه تنها یک غم شخصی، بلکه یک ضایعه بزرگ در مسیر زندگی و تداوم روحیهٔ حماسی و ملی او بود، چرا که او در سرودن و نگارش شاهنامه، همواره به ارزشهای خانوادگی و میراث فرهنگی ایرانیان توجه داشت.
این رویداد، تاثیر عمیقی بر روحیه و انگیزههای او گذاشت. در نهایت، این غم و اندوه، در اشعار و دعاهای او بازتاب یافته و نشانگر عمق احساسات انسانی و وابستگی عمیق او به خانواده و میراث فرهنگی است.
ابوالقاسم فردوسی و دخترش
بر اساس گزارش نظامی عروضی، تنها یک دختر از فردوسی باقی مانده بود و فردوسی قصد داشت پاداشی که برای شاهنامه در نظر گرفته بود، را برای او بگذارد.
اما پس از مرگ فردوسی، دختر او این پاداش را نپذیرفت و آن مبلغ برای بهبود کاروانسرای چاهه صرف شد. این داستان نشان میدهد که فردوسی خانوادهای کوچک و محدود داشت.
در زندگی شخصیاش بیشتر تمرکز بر فرهنگ و هنر بود، و در کنار آن، خانوادهاش نیز نقشی در زندگی و میراث او داشتند.
ابوالقاسم فردوسی مرگ
سال مرگ فردوسی در منابع کهن تا چند قرن پس از وفات او ذکر نشده است. اولین نوشتهای که به صراحت به سال مرگ فردوسی اشاره میکند، «پیشگفتار شاهنامهٔ بایسنقری» است، که در آن سال ۴۱۶ ه.ق ذکر شده است.
این دیباچه، که امروزه ثابت شده است از نظر محتوای تاریخی و علمی پایههای محکمی ندارد، بدون ذکر منبع دیگری این تاریخ را آورده است.
پس از آن، تذکرهنویسان متاخر نیز همین تاریخ را تکرار کردهاند. حمدالله مستوفی و فصیحالخوافی، از جمله دانشمندان و نویسندگان تاریخ و تذکره، همین رأی را پذیرفته و بر آن تأکید کردهاند.
ابوالقاسم فردوسی تاریخ مرگ
بر اساس گزارشی از نظامی عروضی، اگر داستان مربوط به وزارت حسنک میکال و پشیمانی محمود از رفتار نادرستش با فردوسی و هدیه و پاداشی که به او فرستاده شده است.
صحیح باشد، سال ۴۱۶ ه.ق، یعنی همان سالی که در «پیشگفتار شاهنامهٔ بایسنقری» آمده، بهعنوان سال مرگ فردوسی معتبرتر است. در کنار این، «تذکرهالشعراء» دولتشاه که در آن هم تاریخ مرگ فردوسی ذکر شده.
این رویداد را در سال ۴۱۱ ه.ق ثبت کرده است، اما این روایت بیشتر بیپایه و اساس است و مورد تردید قرار گرفته است.
محمدامین ریاحی، با بررسی اشارات فردوسی درباره سن و ناتوانیاش، نتیجهگیری کرده است که او باید پس از سال ۴۰۵ ه.ق و قبل از سال ۴۱۱ ه.ق درگذشته باشد.
ابوالقاسم فردوسی خاکسپاری
در زمان مرگ، بر اثر باور عمومی و روایات تاریخی، فردوسی در خاکسپاری دچار مشکل شد. به دلیل مخالفت واعظ شهر، که به دلیل شیعه بودن فردوسی، اجازه دفن او در گورستان مسلمانان را نداد.
او را در باغ شخصی خود درون شهر توس، نزدیک دروازه شرقی رزان، دفن کردند. این آرامگاه، که محل زیارت اهل دانش و معرفت بود، چندین بار تخریب و بازسازی شد.
ابوالقاسم فردوسی آرامگاه
در زمانهای مختلف، آرامگاه او با خاک یکسان شد، اما همواره مرمت و بازسازی میشد. در دوران پس از فردوسی، ساختن و مرمت آرامگاه او نیز دستخوش تغییراتی شد.
در زمان پادشاهان صفوی، با آبادانی و توسعه شهر مشهد و اطراف آن، آرامگاه فردوسی دوباره مخروبه شده بود و نیازمند مرمت بود. در اوایل قرن چهاردهم هجری، رضاشاه پهلوی تصمیم گرفت تا این مقبره را بازسازی کند.
بین سالهای ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۳ شمسی، این بنا به دستور او ترمیم و مرمت شد. اولین طرح ساخت آرامگاه، توسط آندره گدار مهندس فرانسوی، پایهریزی و اجرا شد؛ طرحی که به شکل هرم مانند اهرام مصر بود.
ابوالقاسم فردوسی چهار کاسه
اما این طرح، مورد موافقت قرار نگرفت و قرار شد یک معمار ایرانی، با الهام از معماری ملی و ایرانی، طرح نهایی را ارائه دهد.
حسین لرزاده، معمار ایرانی و متخصص در هنر معماری، مأمور طراحی و ساخت آرامگاه شد و طی هجده ماه، طرح او اجرا و بنا کامل شد.
این مکان در جشن هزاره فردوسی، که در دهه ۱۳۰۰ شمسی برگزار شد، افتتاح گردید. در زمان ساخت، با توجه به شیعهمذهب بودن فردوسی، لرزاده در بالای قبر، نمادی به نام «چهارکاسه» بنا نهاد که به نشانهٔ ارکان چهارگانه شیعه است.
ابوالقاسم فردوسی مرمت آرامگاه
این نماد بعدها در تعمیرات و مرمتهای بعدی، تخریب شد. در دهه ۱۳۳۰ شمسی، هوشنگ سیحون، معمار و هنرمند برجسته ایرانی، این بنا را استحکام بخشید و آن را به شکل کنونی درآورد.
در نتیجه، مقبره فردوسی، که نماد هویت و فرهنگ ایرانی است، در طول زمان در مکانهای مختلف تخریب و مرمت شده و همواره تلاش شده است تا جایگاه و مقام این شاعر بزرگ حفظ گردد.
این آرامگاه، همچنان یکی از مهمترین مراکز فرهنگی و زیارتگاه اهل دانش و ادب در ایران است که نماد وفاداری و ارادت ایرانیان به فردوسی و میراث گرانسنگ او باقی مانده است.
🔰مقالات پیشنهادی🔰
عالی